عشق و عشق
84/11/21 :: 2:30 عصر
حال دیگر تنها نیستم حال کسی را دارم که تمام عمر آرزویش را داشتم
کسی را که روزها و شبها را به انتظارش بودم
روزها را به امید شنیدن خبری و شب ها رو به امید دیدنش حتی لحظه ای در خواب، سپری کردم.
اینک او آمده
همینجاست همین نزدیکی ها
تنها کافی است که بطلبم، تا هر دم صدایش را بشنوم و هر لحظه محو تماشایش شوم
اینک دیگر آرزوی ندارم جز بودن با اون برای ابد!
خدایا ..
خدایا شکر که این روزهای تنهاییم رو با وجودش پر کردی
ممنون که سکوت شکسته شبهایی تنهاییم رو با وجود پر هیاهوش معنا بخشیدی
معنایی برای ابدیت و به سان فریاد
فریادی از ته سکوت
سکوتی که با او معنا پیدا کرد و چه زیبا که با او معنا پیدا کرد
84/11/9 :: 12:54 عصر
کی بود با خبر از سینه افروخته ام
عاشقم دیده به دیدار رخش دوخته ام
مقصدم در دو جهان نیست کسی غیر از او
فاش گویم که ز شمع رخ او سوخته ام
چو به هر جا نگرم گوهر عشقش بینم
84/11/1 :: 3:0 عصر
زهره به اندازه تمام دونه های این برف دوستت دارم
چقدر دوست داشتم زیر برف در دست هم میرفتیم وبا تو سخن از عشق میگفتم
گرچه تو لطیف تر از برف محبتت فراوان تر از کریستال های قشنگ برفه
فدایت
84/10/20 :: 7:7 عصر
این وبلاگ از جنس عشقه و همیشه میمونه
عشق ابدی عشق زهره غنچه من نبات من جیگر من
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
6110
4
1
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من ::
هموطن:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::
:: مطالب بایگانی شده ::